گفت دیگر نیا
گفتم
نه
حذف شد
بغض کردم
و ناراحتم
بهم برخورد
به...
سرش خالی شد
آنجا را دوست داشتم
آرامش داشت
رنگ عشق داشت
میدانم هر چیزی را نمینویسد
شاید چون آشنا بودم
شاید چون غریبه ام
شاید چون حرفهایش مرا برنجاند
نمیدانم
ولی هنوز هم بغض دارم
تازه می شود
و اجازه دیدن ندارم
به دیگر کاغذهای قلم زده ی خاموشش می روم
شاید خاموش شود بغضم
اما
نه
دلتنگ تر می شوم و بارانی
+باشد
+خدانگهدارت
+:)
انشاءالله خبرخوش بشنوید ،
اینطور که من برداشت کردم ،خبر بدی بود ،
دلت شاد شه...
موید و موفق باشی
یا حسین