عاشق شدن چه کار قشنگی است، خوب من
خال لب تو کرده مرا شاعر و ادیب
( رضا اسماعیلی)
عاشق شدن چه کار قشنگی است، خوب من
خال لب تو کرده مرا شاعر و ادیب
( رضا اسماعیلی)
اسیر اشک نافرمان، اسیر بغض حرمانم
گلو را می فشارد دل، پر از قیلم، پر از قالم
+ دوستان طلائیه اند
+ یادش بخیر
+الهی اللهم...
امروز تو سطح شهر
نگاهمون میفته به بنرهای جنوب، شلمچه
میگه: امسال نرفتی؟
میگم: :)
میگه: اون که داره میره بالا( تصویر خانمی بود تو شلمچه) تویی!!
میگم: :)
دلم را بروی دلم نمی آورم.
+ الهی روزیمان
+ التماس دعا
خداروشکر میکنم
وقتی قرار باشد باشی
تمام حکمتها جمع میشوند
+این هم رزق فاطمیه امسالم بود، به برکت صاحبش و شهدا
+ ممنون از ی دوست، بدون هیچ نه جور شد
+خدایا من تو را عاشقم
کسی هست درد کند
امشب
علی را
حسن و حسین را
زینب را
امشب جان علی میرود
علی جان من را میسوزاند امشب
تو را پس...
ای چاه بیا، بیا این بار تو ناله بزن
امشب دوباره نفس های علی سنگین است
ای ماه برو، این بار نورت را ببر
امشب دوباره خانه علی تاریک شده است
ای کوچه ها...
...
دوباره روضه بخوان تا که بشکند قلبم
دوباره آه بکش تا مرا بسوزانی
محرم را برای حسینِ فاطمه گریه میکنم
فاطمیه؛ برای مادر حسین
زندگیم فدای پسرت...
من جز محرم و فاطمیه چیزی ندارم در دست
دل جز به این ها نخواهم بست
+ وااااای مادرم مادرم مادرم...
+مادر صدای من که به جایی نمی رسد
سجاده پهن کن، تو خدا را صدا بکن
+ التماس دعا
دیروز رفتیم استقبالشون
ولی هر جا میرسیدیم قبل رسیدن ما رفته بودن
گذشت تا شب ساعت هشت
رسیدیم دانشگاه
تازه رسیده بودن
داشتن میبردنشون داخل نماز خونه
فقط ی جمله تکرار میشد در من
امسال بی هوای شلمچه چطور نفس بکشم
+ دو شهید گمنام
+زیر تابوتشونو که گرفتم دلم آروم شد
+ شکر،شلمچه اینبار دلمو گِلی کرد
+ امسال را با دلم نفس میکشم
+ دعاگوی همه دوستان بودم
+فاطمیه...التماس دعا
تو این هوای سرد
حتی
خوردن بستنی هم
دلتو سرد نمیکنه
+ میدونم چمه ولی نمیخام بروم بیارم.
+ دیشب تا مرز مُردن رفتم.
+ دعا کنید.